23 July 2011

هم موسوی و هم خرما با هم نمیشه



: نخست ، پیشگفتار
پیش ازشروع کنم که درآن من مبحث موردنظرم رادر پاراگراف بعد درشروع کنم، بایستی بگویم که امروزاز خبردرگذشت"هاله سحابی"در مراسم تشییع جنازه پدرشان به دست بسیجی شدیدا خشم و انزجار گریدم.و
. اندوه من... ازاین است که ازافزودن نامی دیگر به فهرست کشته شدگان جنبش ؛ بسیارخسته ام
همچنین انزجاروخشم من به طورهمزمان توسط بدلیل حرکت انجمن روحانیت مبارزوشورای هماهنگی راه سبز امید برای تثبیت اینکه ساکت وخاموش هستند (۱)، تامبادا هیچ شعار"تایید نشده ای" داده نشود،شعارهایی که در تضاد با اهداف بسیار باریک بینانه ایشان در برابر رقبایشان را در درون رژیم میباشد(۲)، ودررویارویی مستقیم با تمامی اقدامات وتصمیمات کنونی و اعلام شده ازسوی اعضای واقعی جنبش میباشد (۳)
. وتمرکزبراین "دو رهبر"که هر دویشان به عنوان رهبران متمرکزاپوزیسیون چسبیده اند
. علاوه براینکه، هردوآنها؛ مطلقا فاقد هرگونه ابراز تاسف یا همدردی با درگذشت خانم سحابی بود
پس،حالا واقعا موسوی تون می خواهین ؟
استدلالات من درمقاله قبلی ام("تهدید به خشونت درایران :توهمات درمقابل واقعیت") زمانی آغاز شد که بدلیل اشاره به اینمطلب که هدف آقای میر حسین موسوی خامنه ای وحجت الاسلام مهدی کروبی، بازگشت به ایران به "آرمان های امام خمینی و "عصر طلایی جمهوری اسلامی"، میباشد،ازسوی مخالفینم به "تفرقه اندازی" متهم گردیدم. همانطورکه خودشان به صراحت ودقیقا لغت به لغت همین دربیان نمودند . من اشاره کردم که نه هیچیک ازاین دو نفر(و نه حجت الاسلام خاتمى، که آشکارا و به طورمسلم ومکررا دراظهاراتش با
. آنان هماهنگ و اطلاعیه های مشترک داشته) نمیبایستی به عنوان رهبران جنبش سبز علم شوند
درست است که هر دو مرتبا ومکررا مقام رهبری جنبش راتکذیب نموده اند، درعین حال طور مداوم نیزاقدام به تسلط برجنبش داشته را با صدور بیانیه ، لغو تظاهرات ؛واعضای آن در خیابان ها به توصیه و یا محکوم کردن شعارهایی پرداخته اند، و غیره. حتی ایندو"منشور جنبش سبز" بنام خود صادرکرده اند، گویی منافع ، خواسته
. ها ، علایق و جاه طلبیهایشان دوررادور با مردم خیابان ها مشابه دارد
این شباهت زیادی بهنوحه سرایی"مارک آنتونی" درمراسم تشییع جنازه سزاردارد که بیش ازآنکه به بزرگداشت آرزوهای سزاربپردازد؛بیشتر تاکید بر افتخارات"بروتوس"که مجری قتل سزاربوده ؛داشته است. حداقل؛ با توجه
. به آنچه شکسپیردر اینمورد گفته است
موسوی خامنه ای راه سبز امید بعنوان وسیلۀ نقلیه ای برای دستیابی به جاه طلبی های سیاسی خود و تضعیف اهداف و جاه طلبی های حقیقی اعضای جنبش سبز،تاسیس نمود.وبدین طریق اودقیقا پا جاپای خاتمى گذاشت که پیش ازوی،جبهه مشارکت ایران اسلامی را باهدف رویارویی با جنبش دوم خرداد تاسیس
. نموده بود
کمیته مرکزی راه سبز امید شامل چهار عضوست: موسوی خامنه ای، کروبی، خانم زهرا رهنورد(همسر موسوی خامنه ای)، و فاطمه کروبی، (همسر مهدی کروبی). هیچیکس آنهارا انتخا ب ننموده ؛همانطورکه نه کسی درتدوین"منشورجنبش سبز" و پیش ترازآن برای "خواسته های جنبش سبز" که اندکی ملایمتربود و
. موسوی خامنه ای آنرا به تنهایی بعنوان بخشی از بیانیۀ شمارۀ هفده منتشرنمود
همچنین کسی درانتخاب منتخبین "شورای هماهنگی راه سبز امید"؛ که بطورمرموزی درتظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ (۱۵فوریه ۲۰۱۱ ) ظاهر شد،شرکت نموده و نه هیچکس علنا ترکیب بندی افراد آنرا تصدیق نمود. فکرمیکنم بهترست فرض کنیم که بهرحال اعضای آن ،حداقل درابتدای امر،شامل ۲نفر بوده:موسوی خامنه ای ؛
. مشاورحقوقی اردشیرامیر ارجمند ومشاورارشد مجتبی کروبی
می دانم، می دانم!، "بهترست به آنچه در پشت پرده میگذرد کاری نداشته باشیم!"این پند را "جادوگربزرگ و
.قدرتمند" شهر"آز " به " دوروتی "هم گفت . که برای او نیز موثر نیافتاد
آنچه در بیانیۀ امروزمیبینیم ،بارنخستی نیست که رهبران خودگماردۀ جنبش سبز و اصلاح طلبان درعملکردهای خود هماهنگ شده وهمزمان بیانیه صادر مینمایند. اولین بار، شاید، پس از روز قدس ۱۳۸۸ (۲۰۰۹)بود، زمانی که آقای مهندس موسوی خامنه ای، حجت الاسلام کروبی و حجت الاسلام خاتمى شعارهایی مانند:"نه برای
. غزه نه برای لبنان،جانم فدای ایران!را به"ماجراجویانه"و" افراطی"بودن محکوم کردند
درپی ماه های بعدازآن ؛ آسیبهایشان رابه پیشنهادات سست وبی پایه درمورد روش شعارهای معتراضانه محدود نمودند. بعد ازآن درعاشورا ۱۳۸۸ (۲۰۰۹)، آنها باردیگر اقدامات اعضای جنبشی را که به استطلاح
. رهبرآن بودند(یانبودند!)رامحکوم کرده ؛ "درخواست نامۀ" آبکی ازسوی جنبش صادرکردند
پس از افتضاح ۲۲ بهمن (۱۱ فوریه)سالگرد روز انقلاب ۱۳۸۸، دوباره در سکوت فرورفتند، اما بایستی متذکرشوم که نه تنها حزب سیاسی اصلاح طلب"راه سبز امید"(عین عبارت شخص موسوی خامنه ای است، نه من!) بلکه انجمن روحانیون مبارز، جبهه مشارکت ایران اسلامی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اعتماد ملی وهمچنین "جرس، کلمه،سهام، وباسایررسانه های تبلیغاتی دیگرچنین فراگیرو باهمیاری فوق العاده ، و احتمال بسیار زیاد عمدا،موجب ایجاد سردرگمی وممانعت ازوقوع جریانی بیسابقه وعظیم مانند رویداد عاشورا
. سال قبل شدند
آیا واقعالازم به یادآوریست که چگونه موسوی خامنه ای، همراه با حجت الاسلام کروبی، تنها برای اعلام تاریخ تظاهراتی که ازسوی احزاب دیگرتعیین گردیده بود همه را ازانتظار جان بسرکرد و نهایتا صرفا به اعلام لغو تظاهرات ۱۲ ژوئن۲۰۱۰ ،که دراصل خود او هیچگونه نقشی دربرپائی آن نداشت؛وحق لغو آنرانیزنداشته؛ بسنده
. کرد
آیا می دانید موسوی درکدام طباخی پرورده شده؟
همانطور که بسیاری ،منجمله خود من، بارها بدان اشاره کرده ایم،اینمطلب است که مردم ایران اصلاحات نمی خواهند، بلکه خواهان تغییررژیم هستند. با این حال ،این جنبش به اصطلاح "اصلاح طلب" حتی مایل به ایجاد اصلاحات هم نیست وتنها نگرانیش صرفا بازپسگیری جاه ومقامی است که "درروزهای اول استقرارجمهوری اسلامی" دراختیارآقایان موسوی خامنه ای، حجت الاسلام کروبی بوده، وبه همین جهت باچنین شوق وحذی
. از آن یاد میکنند
در روزهای اولیه ،آنهایی که اکنون درایران بعنوان"اصلاح طلبان" معروف شده اند ،همانهایی هستند که درنخستین روزهای جمهوری اسلامی،و چنانچه خود آقای موسوی خامنه ای به آن لقب داده اند، در"عصر طلایی"،عضو گروه های رادیکال، تندرو، گروه پیروخط امام وشاخه ای ازجناح حزب جمهوری اسلامی بودند،وبمانندحزب بلشویک در اوایل اتحاد جماهیر شوروی،از قدرت مطلق برخوردار بوده ،اختیارکلیه اموررادردست داشتند ورهبری آنها را آیت الله احمد موسوی خمینی، فرزند "رهبر انقلاب"، آیت الله العظمی
. روح الله موسوی خمینی بعهده داشت
به عبارت دیگر، این ها همانهایی هستند که شریعت ، حجاب اجباری، کمیته های پاکسازی ازنفوذ هر چیز بجز خمینیست را به ایران آوردند،جنبش های کارگری رادرهم شکستند، انقلاب فرهنگی برپا کردند، حکومت ترور بر کشورگستراندند ، جنگ ایران وعراق را فراتراز سال ۱۹۸۲ بتعویق انداختند ،و مجری سنگسار، قانون مجازات، ازدواج موقت، و قتل عام زندان از زندانیان چپ گرا ژوئیه ۱۹۸۸ (آوریل ۱۹۸۹ )هستند
با کسب عنوان رئیس مجلس و فرمانده کل نیروهای مسلح در مراحل بعدی جنگ ایران وعراق،حجت الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی موفق به برپائی حوزه قدرت شخصی خود گردید وگام فراتراز گروه خودگذاشت ،و احتمالا درطی انتصاب آیت الله حسین علی منتظری نجف آبادی به عنوان جانشین رهبربودکه وی نهایتا موفق به جلب احمد موسوی خمینی و به جناح خود شد.این جناح به عنوان حزب الله، و یا حزب خدا ،شهرت یافت که نمی بایستی با اراذل و اوباش مسلح که در خیابان به همین نام معروفند، اشتباه گرفت
در سال ۱۹۸۷، تنشها میان حزب جمهوری اسلامی و حزب الله،به رهبری هاشمی رفسنجانی واحمد موسوی خمینی، و پیروان خط امام شد ،بقدری بالا گرفت که هردو نفر به رهبر روح الله موسوی خمینی (ره) توصیه
. انحلال حزب رامینمایند، که به مورد تائید و موافقت قرار میگیرد
روحانیت پیرو خط امام نیز ازانجمن روحانیت مبارزمنشعب شده ودرحال حاضرتوسط متحدان هاشمی
. رفسنجانی و بشکل گروه دیگری؛تحت نام " انجمن روحانیون مبارز"فعالیت مینماید
پس ازمرگ رهبردرسال ۱۹۸۹، هاشمی رفسنجانی آغازبه طراحی انتخابات بنفع حجت الاسلام علی حسینی خامنه ای به عنوان "رهبرجدید انقلاب" نمود؛ خود بعنوان رئیس جمهور ، و متحدان او و پیروانش را به اکثریت مجلس، پاداش داد.پیروان خط امام ازصحنه کنارگذاشته شدند. آقای موسوی خامنه ای مقام خود وعنوان نخست وزیریش را بدلیل تجدید نظرمجلس در قانون اساسی ازسوی هاشمی رفسنجانی کنترل
. از دست داد ودفترشخصیش بسته شد
تفاوت های ایدئولوژیکی اندکی میان دو جناح وجود دارد:خط امام ازجانب اقلیت اسلام طرفدار روحانیت فعال(چنانچه دنباله روی ایدئولوژی خمینیست میبودند) واقتصاد امارگر، در حالی که "حزب خدا " طرفدارفعالیت کمتر روحانیت بوده،بیشتر اقتصاد بازارآزاد توجه داشتند. بنابراین بسیاری،بخصوص در خارج از ایران به دنبال در، دستورالعمل جدید را بعنوان نشانه مثبت مورد ستایش قرار داده،"رادیکال ها" مبدل به "میانه روها" شدند
در حقیقت، حداقل درسیاست های اقتصادی، صرفا هاشمی رفسنجانی بود که برای اولین باراز"نولیبرالیسم ها " به عنوان رئيس جمهور بحکومت جمهوری اسلامی رسید.هر دونفربعدی، حجت الاسلام خاتمى و دکتراحمدی نژاد؛تنها درهمان راستا ی اقتصادی حرکت کرده و دنباله روی او بودند
در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی ، پیروان خط امام،شاخۀ رادیکال، موفق شدندخود را به عنوان "اصلاح طلبان"مبدل نمایند، اما تنها به این دلیل که آنان تنها باقیماندگان مخالفان سیاسی تحت لوای سیستم بسیار غیردمکراتیک کشور جمهوری اسلامی بودند. واگرچه بیانانات خود را آب ورنگ بیشتری داده اند و کمی بیشترمخالفگرا هستند؛ ایدئولوژی آنها بهیچوجه تغییر نکرده است، بجزاین حقیقت آنها در حال حاضرتاحدودی اصول نولیبرالی درامور خصوصی سازی را تاحد ممکن پذیرا میباشند
! پیش ازاینکه بین موسوی و خرما انتخاب کنید،مواظب باشید
. یکی از داستانهای مورد علاقه من "قورباغه و عقرب" است
عقرب به لبه نهرمی آید، بجائی میرسد که میبایستی برای رسیدن به جایی که میخواهد برود از نهر بگذرد و
. بفکرمیرود که چگونه اینکار را انجام دهد
قورباغه ای را،درگوشۀ نهرمی بیند که به استراحت مشغول است ،می گوید :"سلام،میتوانی مرا به آنسوی
. آب برسانی
غورباقه پاسخ داد :"غیرممکن است چون اگر من تو را درپشت خود قراردهم، به من نیش میزنی ومن
. درعبورازآب، خواهم مرد
" ! عقرب گفت :"فکر می کنی من احمقم؟ اگر چنین کنم ،خودم هم غرق میشوم ومیمیرم
"! قورباغه ثانیه ای فکری کرد وگفت :"باشه! بنظرم درست میآد
. پس عقرب بر پشت قورباغه سوارشد و شروع به شنا در نهرنمودند
. در حدود نیمه راه،نیش عقرب به جلومایل شدوپشت گردن قورباغه را گزید
" ! قورباغه درحالیکه ضعیف شده وغرق میشد ،گفت:چرا؟ حالا خودتو نیزخواهی مرد
. عقرب لبخند تلخی زدوگفت: "این طبیعت من است
علیرغم چندین دهه بیانیه های منتشرشده ؛ بسیاری ازشهروندان ایرانی که نقش فعالی داشته وانقلاب راحمایت میکردند؛تنها اقلیتی "اسلامی"بودند،اعتماد به رژیم جدید موسوی خمینی عصر روشنگری ( موسوی
.خامنه ای همچنان اصرار دارد که وی چنین کرده است)عدالت اجتماعی ، دموکراسی، استقلال و آزادی است
بخشی بدین علت بود که پس ازاتمام تبعید خود ودرطی اقامتش ویلای درخارج از پاریس، بهترین ظواهر خود را بنمایش گذاشت. او ابوالحسن بنی صدر،که چهرۀ بسیار شناخته شده سیاسی ورهبراسبق دانشجویی که یکی ازبرجسته ترین نظریه پردازان دولت لیبرال اسلامی مبدل شده بود را بعنوان رئیس مطبوعاتی وروابط عمومی خود برگزید، صادق قطب زاده را بعنوان دستیار خود را برای مسائل روزمره منصوب، و ابراهیم یزدی را
. به عنوان دستیار امور سیاسی برگزید.که البته هیچیک از آنان ، روحانی نبودند
همچنین در مصاحبه های متعددش با روزنامه های مختلف غربی به داستان گویی پرداخت وطی آن قصد خود را
. برای راه اندازی اسلام استبدادی ،دورازحقیقت و اغراق آمیزجلوه داد
درمصاحبه با روزنامه ایتالیائی "پائزسرا"گفت : "درایران اسلامی ،رسانه ها با آزادی کامل دارند تا به بیان واقعیات ووقایع بپردازند، و مردم آزاد به تشکیل هر نوع حزب سیاسی و همایش به هرنوعی میباشند." ( ۲نوامبر ۱۹۷۸
به روزنامه گاردین انگلستان،گفت:" در جمهوری اسلامی زنان درانتخاب فعالیت های آینده خود و لباس خود آزاد هستند." ( ۶نوامبر۱۹۷۸ )
برای یونایتد پرس اینترنشنال اعلام کرد:"من مکررا گفته ام نه آرزوی من و نه سن و نه موقعیت من اجازه
( حکومت به من نمیدهد."( ۸نوامبر۱۹۷۸
در تاریخ ۱ مارس۱۹۷۹ زمانیکه موسوی خمینی درمنزل شخصی اش در نزدیکی شهرستان مقدس قم،"بازنشسته" شد بسیاری در ایران نفس راحتی کشیدند
. البته ، آنها داستان قورباغه ای که بر پشت خود عقرب را حمل فراموش کرده بود
موسوی تون رو میخواهید، موسوی تون رونمیخواهید،یا موسوی تون رو میندازین دور؟
. من گزینه شماره سه انتخاب میکنم
نگه داشتن موسوی خامنه ای، یا هر یک از اصلاح طلبان دیگر، بعنوان مرکزجنبش، بنام های،هوی !اصل وحدت بخطر می افتد!وبه این امید که عمررژیم چندان طولانی نخواهد بودونهضت وقت کافی برای اقدامات خود دارد، همانند زمانیست که قورباغه می توانست عقرب را از پشت خود بسویی پرتاب کند، صرفا تکرارچنین اشتباهاتی موجب خواهد شد سرنوشت جنبش را در اواخر دهه ۱۹۷۰ مجددا رقم بخورد
!به عبارت دیگر ، های، قورباغه!عقرب پشتت سواره!خیلی فکرخوبی نیست
خرما رومیخواهید و یا قدرت رودو دستی به آقایان موسوی خامنه ای ، حجت الاسلام کروبی، حجت الاسلام خاتمى، آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، آیت الله محمد موسوی خوئینیها،دکتربهزادنبوی، دکتر محمد معین، دکتر سعید حجاریان، یا هر یک از آن"اصلاح طلب ماکتابی پیرو خط امام گونه ببخشید، مانند خوردن عقرب زنده سمی است و متوقع باشید دچار سوء هاضمه نشوید
. که تنها راه گزینه سوم باقی میماند
عقرب را همین حالا پایین پرتاب کنید (او در پشت شما سوارست !) وتنهاراه خود را برگزینید که تنها راه امن است. این واقعیت انکارناپذیرست که ارزش ها واهداف و منافع عقرب مغایربا قورباغه است،و تنها عمل شرافتمندانه و صادقانه ای که عقرب میتواند
انجام دهد،پیاده شدن از پشت قورباغه است . اما عقرب درنده خوییست که درقاموس آن هیچ حرمتی وجود ندارد
اگر احزاب اصلاح طلب و سیاستمداران ایرانی، در داخل وخارج جمهوری اسلامی، منجمله "شورای هماهنگی" از راه سبز امید را اردشیرامیرارجمند ، و مجتبی واحدی، آنقدرشرافتمند نیستند که تظاهربه رهبری نهضتی نمایند که با ارزشهای آن با بهیچوجه نقطه اشتراکی ندارند ، پس خود نهضت میبایستی عقرب را از
. خود براند ، یا از آن نیش خواهد خورد
. از همه چیز گذشته :نیش عقرب نه از ره کینه است ، اقتضای طبیعتش اینست

No comments: